کهف خون

مرا به نوکری خود شها تو مفتخر نما

کهف خون

مرا به نوکری خود شها تو مفتخر نما

کهف خون

محبت می کشد و شهید میکند , شهید محبت دوست شدن بهتر از شهید دشنه ی دشمن شدن است...
مرحوم دولابی!!

و تو

سرشته با گل منی

تو صاحب دل منی
.
.
.

آیه محبتی
می کشی مرا حسین...

پیام های کوتاه

۵۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسین ع» ثبت شده است

۰۲
آبان
۹۴

علی در هرصورت علی است

اکبر و اصغر ندارد

سه شعبه فقط کار ساز است، بهترین نقطه سفیدی گلو...

  • گــــــــــــــــم گشته
۰۲
آبان
۹۴

خوشحال بودند آری

هم علی و هم محمد را

یک جا یک دفعه ارباً اربا...آری!!

  • گــــــــــــــــم گشته
۰۲
آبان
۹۴

هر تازیانه یک خاطره

زینب امشب مرور میکند

هر خاطره نه!  هر تازیانه ، یک یا علی نه ! یک عباس دارد شاید...

  • گــــــــــــــــم گشته
۰۱
آبان
۹۴

کور بود اگر چشم  روز

قطعا دیدنی نبود

چوبه ی ناقه و سر بی معجر...

  

 

+ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

  • گــــــــــــــــم گشته
۰۱
آبان
۹۴

وصیت کرد پیرهن کهنه ات را مادرت

ای کاش ... هیچ!

شاید انگشترت را نذر کرده بود... مادرت!

 

 

+ قصه ها روز به روز کاملتر میشوند

دیروز رکوع بود و یک انگشتر

فردا سجده  و هم انگشت و انگشتر

  • گــــــــــــــــم گشته
۰۱
آبان
۹۴

آب را که روی  آب ریختی ،

ناکام شد فرات

از مشک روی زمین ریخت

تا نقش برآب کند نقشه هایت را

 

  

+ هرکس که گریه کرد مرحبا

لیکن وقت اشک ریختن تو نبود

ای مشک روز عاشورا...

  • گــــــــــــــــم گشته
۲۶
مهر
۹۴

حر بود و

رفعت نامه فاطمه س

ماییم و

سوی نگاه فاطمه س...

   

  

++ مادری  میکنی برای ما

گرنه سر ما کجا و

سودای سر حسین؟

  • گــــــــــــــــم گشته
۲۲
مهر
۹۴

مهرِ تاریخ گل میکند

آنجا که طلوع شمسی عمر من

دست به دامن  هلال قمر تو میشود...

  

+ +بیست و سه مهر بیست و اندی سال قبل

امشب مصادف با اول محرم الحرام بیست و اندی سال از عمر من

مرا با مُحَرَمت تمام کن حسین ، محیا و مماتم...

  • گــــــــــــــــم گشته
۱۵
مهر
۹۴

قسم به تو

آن هنگام که طلوع میکنی

از بلندای نیزه ها...

    

 

+دستم را بگیر

یک گوشه بنشان

حرفهای من و تو نا تمام است..

  • گــــــــــــــــم گشته
۰۱
مهر
۹۴

ایستاده کنار کوه حسین َ ش

دستها رو به آسمان

و اشک و اشک و اشک!

 

اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ....

 

+ به کوه تکیه  آری

به جماعت کوفی اما...

 

ایستاده ای کنار کوه مثال جدت

دستها رو به آسمان

و اشک و اشک و اشک!

 

+تکیه به کوه آری

به جماعت ما اما...

 

نمک همان نانی

که خدا بر سر سفره ما گذاشت

حسین

 

++اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا صَریع َالعَبرةَ السّاکِبَة

سلام بر تو ای به خاک افتاده ی اشک های روان

  • گــــــــــــــــم گشته