آنقدری که تو دلت برای من تنگ میشود
کاش دل من برای تو تنگ میشد...
- ۲ نظر
- ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۳۴
آنقدری که تو دلت برای من تنگ میشود
کاش دل من برای تو تنگ میشد...
دلشان از خدا پر است
یقین به وجود شما دارند
رسم اباء و اجدادایشان است
بغض و کینه نسبت به شما امانشان نمیدهد
یک بار شهید کردنتان کافی نبود
بعد این همه سال
حرم و صحن و سرایتان را ویران کردند
دیدند از خانه های خویش
حرمتان را آبادتر میکنیم
خواستند چنگ به قلب ما بزنند...
اینان بغضشان را نسبت به خدا نمیتوانند انکار کنند...
و من ابغضکم فقد ابغض الله
"" زیارت جامعه کبیره""سرورم امام هادی نقی
پیامبرت فرموده
حاجات خود حتی محکم شدن بند کفش خود را از خدا بخواهید...
من
.
.
.
حاجاتم
.
.
.
خدا...!!
صدق الله العلی و العظیم و صدق الرسول الامین
من به همین صداقتتان برای حاجت روایی ایمان دارم.
با این همه غروب تکراری چه کنیم؟؟؟
جز همان دلگیرِیِ همیشگی...
عاقبت بخیری یعنی
آدم هم پیر میشود مثل جابر پیر شود
امامش را ببیند و سلام سرورش را به
او برساند....
یاد نوشت:
رسول خدا (ص) به «جابر بن عبدالله انصاری» فرمود: ای جابر، تو زنده می مانی و مردی از اولاد حسین را که نامش محمد است؛ ملاقات می کنی که او علم انبیا را می شکافد و هنگامی که او را دیدی سلام مرا به او برسان.