کهف خون

مرا به نوکری خود شها تو مفتخر نما

کهف خون

مرا به نوکری خود شها تو مفتخر نما

کهف خون

محبت می کشد و شهید میکند , شهید محبت دوست شدن بهتر از شهید دشنه ی دشمن شدن است...
مرحوم دولابی!!

و تو

سرشته با گل منی

تو صاحب دل منی
.
.
.

آیه محبتی
می کشی مرا حسین...

پیام های کوتاه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «در طلب یار» ثبت شده است

۰۹
مرداد
۹۳

گاهی طلبه را فقط دیده بودیم

گاهی شنیده بودیم!!

بی ربط و باربط چه تگ ها که به آنها نچسابانده بودیم و ...

هیچگاه عمیق معنی همان چیزی را صدایش کرده بودیم

هم که نه!!

همان سطحی هم نفهمیده ای مَش!!

اینکه کسی طالب  باشد و کسی مطلوب

نمیدانم میشود گفت

همان عاشق اند و معشوق؟؟ یا؟؟

اما حکما طلبه طلب می کند و طالب میشود

و مطلوبش هم یقنا طالبش میشود و می طلبدش

و هی این طالب میشود

و آن دیگری مطلوب و باز و باز و باز...

گاهی خلط می کنند این طلب ها را با دور و تسلسل!!

اما

شاید نمیفهمندَش که این طلبکاری ها از آسمان و زمین

میجوشد...

نه ! نه!

اشتباه شد!

از قلب ِ قلب ِ عالم میجوشد!

رشته ای است  وسیع

یک سرش دست مطلوب است و

سر دیگرش دست همین طلبه!!

عرضها سماوات و الارض...

رد پایش را هم که بگیری

می بینی شاید نهایت

زیبایی مطلوب را در...

گاهی چه زیباست طلبه!!

گاه یک گنبد است و دو گلدسته!!!

  • گــــــــــــــــم گشته