این روز های آخر
حواسش پرت بود
حسن یوسف ها جای آب غم میخوردند...
+پنج روز مانده تا یک سال دیگر حسن یوسفها هم عزادارت شوند
- ۲ نظر
- ۲۸ مهر ۹۳ ، ۲۳:۵۰
این روز های آخر
حواسش پرت بود
حسن یوسف ها جای آب غم میخوردند...
+پنج روز مانده تا یک سال دیگر حسن یوسفها هم عزادارت شوند
از جانش مایه گذاشت برای هر کدام
چه شمشیر چه نیزه چه نعل اسب
سینه،کفن ، سر ، تن و بدن !! زیبا میشود نه ؟؟!
پرچم حر
در دستان ما
همان پیراهن مشکی عزای توست...
+نه روز مانده تا یک سال دیگر با تو قد بکشیم
تقویم حیات ما هم
هجری میلادی است
با محرم شروع میشود اما در عاشورا تمام...
+ده روز مانده که یک سال به عمرمان اضاف شود
باید همه نشانه ها را
خوب به خاطر بسپارد
از جمله همین پیراهن کهنه...
پ.ن
گل من یک نشانی در بدن داشت...
اول رسم قربانی کردن را یادشان داد
بعد گفت این شما
این هم غدیر و عاشورا...
همین یک لیوان آب
همه ی عظمت فرات را میکشند
وقتی جان ما فدای لب تو میشود...
گاهی اوقات هم باید رفت
و در تک تک خانه ها را زد
و خبر داد !! محرم دارد می آید...