تو

دل

سنگ هم که باشد

باز برای توست...

  

 

+یَا مَنْ کُلُّ شَیْ ءٍ خَاضِعٌ لَه ...

++ثم قست قلوبکم ...

اگر سنگ در دایره اشیا مفروض شود...

زیاده روی

و چه اسراف کاریم ما

برای تمام نگفته هایمان که هیچ

حتی در انکارشان...

تو

بگذر از خیال من

ابن راه بی مسافر

فقط برای توست...

نام تو نقل محفل ما

کنایه ی حرف هایم باش

آنگاه دیگران جز تو

چیزی نخواهند شنید...

  

+یک عمر سخن از زلف یار باید گفت...

والفجر

قسم به تو

آن هنگام که طلوع میکنی

از بلندای نیزه ها...

    

 

+دستم را بگیر

یک گوشه بنشان

حرفهای من و تو نا تمام است..

دلم میخواهدت

یک سوال بچگانه

رگ گردن را می شود به قلب پیوند زد

هان خدا  ؟؟؟؟؟؟

  

 

+اقرب الیه من جبل الورید

پاییز به وقت تو

پاییز که میرسد

یک ساعت ، رسمی  ِ رسمی!

مهرِ ماه مهر به وقت تو تمدید میشود...

  

+صفر ساعت ها

دوره گرد تو اند

امشب

تو

چشم و دل سیرند

چشم و دلم

از همان وقت که پر از نشان تو شدند...

  

 

+کلمات هم از تو پراند حرفی برای گفتن نمی ماند.

سکوتِ حراف

حرف میزند بین ما

سکوتمان

گور پدر همه ی اتفاق ها...

 

+ فقط نگو که زبانش را نمیفهمی...

تو

راه من

به پایین پای تو ختم میشود

خودت بگو سرم را بالا بگیرم ؟؟

  

 +جایی در امتداد نگاهت...