۱۶
شهریور
۹۳
خاک کربلا وقتی
دامن گیرش شد که در
بین الحرمین هم به پنجره فولاد رضا گره زد...
- ۱ نظر
- ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۰۵
خاک کربلا وقتی
دامن گیرش شد که در
بین الحرمین هم به پنجره فولاد رضا گره زد...
مردن ساده ترین راه است
برای آنکه میخواهد زنده شود
درست پشت پنجره فولاد تو...
آرامش دستان صیاد را
هر آهویی به جان میخرد
فقط به ضمانت چشمانت...
باید دست همه ی اتفاقات را گرفت
و با همه ی بی پناهی های دنیا
به آستان تو پناهنده شد...
این روزها روضه ی خواهر و برادر میخوانند
ملائک گریه میکنند
حرم رضا و معصومه گلباران میشود...
عمدا همه ی نام و نشان هایش را گم کرد
تا خودش را وسط حرم تو پیدا کند
شهید گمنام...
شاید صدای نقاره ها که بلند میشود
یعنی یکی در حرم
جواب سلامش را شنیده است!شاید!
لایق وصل تو که من نیستم