حر بود و
رفعت نامه فاطمه س
ماییم و
سوی نگاه فاطمه س...
++ مادری میکنی برای ما
گرنه سر ما کجا و
سودای سر حسین؟
- ۰ نظر
- ۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۷:۲۳
حر بود و
رفعت نامه فاطمه س
ماییم و
سوی نگاه فاطمه س...
++ مادری میکنی برای ما
گرنه سر ما کجا و
سودای سر حسین؟
زهیر بود و
راهی برای از تو گریختن
ماییم و
دلی برای به تو رسیدن ...
(نکته سنج ها حواسشان بود ، جان فدای همه ی نکته هاشان!)
+پدری میکنی تو وگرنه ما کجا
و بندگی خدا کجا؟
یا اباعبدالله
متن روضه ها
یکسر لالایی ست
شهر اما چرا در خواب است؟؟
+لالایی و مادرانه هایش
را هم برای ما خواستی،
خوابیدیم!
مهرِ تاریخ گل میکند
آنجا که طلوع شمسی عمر من
دست به دامن هلال قمر تو میشود...
+ +بیست و سه مهر بیست و اندی سال قبل
امشب مصادف با اول محرم الحرام بیست و اندی سال از عمر من
مرا با مُحَرَمت تمام کن حسین ، محیا و مماتم...
قسم به تو
آن هنگام که طلوع میکنی
از بلندای نیزه ها...
+دستم را بگیر
یک گوشه بنشان
حرفهای من و تو نا تمام است..
دست پیامبر را از دستش
نتوانستند جدا کنند
چشم به جدایی دستان ما دوختند...
++امام خامنه ای
+دشمن میخواهد مسئله غدیر را مایه برادر کشی و جنگ و خونریزی قرار بدهد؛ درحالیکه غدیر میتواند وسیله ائتلاف و برادری مسلمان ها با هم باشد.
تقریبا نصف روز گذشته بود که با والدین محترمش اومدن
اومد نزدیکای کلاس و با یک نگاهِ بی رغبت بی توجهی خودشو اثبات کرد
صدا زدم بیا تو
یک حالت خاصی به خودش گرفت شبیه داش مشتی ها سرشو انداخت پایین و فوری رفت آخر کلاس
بلند گفتم سلام
خیلی مردونه و سنگین جواب داد سلام
گفتم : شما اسمتون چیه؟
گفت: پیتر پاکر
گفتم : چی؟
گفت : پیتر پاکر
گفتم خوش اومدین آقای پاکر
تا چند دقیقه ای نگام نمیکرد تو همون مدت فهمیدم اسمش یاسینِ
خلاصه پاکر ما آخرای کلاس طی یک تصادف فیس تو فیس با امیر مهدی غر غرو خون دماغ شد
اینکه وسط اون همه خون دلداری میداد ملت رو و خیلی بزرگ منشانه با قضیه برخورد میکرد واسم جالب بود
کاشف رو به عمل آوردم که یه بار می خواسته خودشو از طبقه بالا بندازه پایین با این توجیه که من بت من َم !
حالا باید بشینم به انتظار ماجراهای آینده آقای پاکر و بقیه کلاس!
+باز آمد همون ماه مهر :/
یک سوال بچگانه
رگ گردن را می شود به قلب پیوند زد
هان خدا ؟؟؟؟؟؟
+اقرب الیه من جبل الورید
ایستاده کنار کوه حسین َ ش
دستها رو به آسمان
و اشک و اشک و اشک!
اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ....
+ به کوه تکیه آری
به جماعت کوفی اما...
ایستاده ای کنار کوه مثال جدت
دستها رو به آسمان
و اشک و اشک و اشک!
+تکیه به کوه آری
به جماعت ما اما...
نمک همان نانی
که خدا بر سر سفره ما گذاشت
حسین
++اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا صَریع َالعَبرةَ السّاکِبَة
سلام بر تو ای به خاک افتاده ی اشک های روان
اول قربانی او را قبول کرد
سپس خود او را قربانی کرد
و این یعنی آخر همه ی قربانت شوم های عالم...
+ شهادت حضرت مسلم ع تسلیت